به گزارش مشرق، روزها از ناکامی عجیب فوتبال پایه ایران در سال 93 میگذرد، صعود نکردن تیمهای نوجوانان و جوانان به جام جهانی، شکست تلخ تیم امید در اینچئون و قهرمانی نشدن تیم زیر 14 سال در همدان اما مقصران واقعی این اتفاق تلخ به خاطر حمایتهای کورکورانه، هنوز سرکار خود هستند.
در این بین اما سرمربیان و برخی از اعضای کادرفنی این تیمها در تالاب این ناکامی غرق و برکنار شدهاند، بدون اینکه در نشستهای تخصصی و علمی پاسخگوی دلایل ناکامی تیم خود باشند و آنچه تجربه کردند برای موفقیت در آینده به کار برنده شود. حتما آنها مقصر اول و آخر این ناکامی بوده و آقایان دیگر هیچ نقشی در این اتفاق نداشتند.
کاری به آن نداریم که فوتبال ایران برای موفقیتهای سالهای اخیر علی دوستیمهر در رده نوجوانان و عملکرد تقریبا موفق مصطفی قنبرپور چقدر هزینه کرده و تا چه اندازه مسئولان فدراسیون و کمیته جوانان، اجرایی شدن تمام برنامههای این دو مربی را روی سر فوتبال ایران کوبیدند تا خودشان را از ردیف متهمان خارج کنند اما باز هم فوتبال پایه از همان سوراخی گزیده شد که سالها است گزیده میشود و مومنی نیست که از آن درس عبرت بگیرد!
اینکه منصور قنبرزاده سخنگوی هیات رئیسه فدراسیون میگوید اداره دو کمیته مهم فنی و توسعه و جوانان توسط سرپرست منطقی نیست زیرا سرپرست به خاطر اینکه دوران مدیریتش کوتاه است، پس برنامه مشخص و مدونی ندارد، یکی از چندین و چند عامل از ناکامیهای اخیر فوتبال پایه ایران در سال 93 است که امیدواریم تصمیم گیرندگان در خصوص این تیمها، به آنها نگاه عاقلانهتری داشته باشند.
یک مرور تاریخی
هنوز یادمان نرفته است، 21 آبانماه سال 91 تیم جوانان ایران که یکی از موفقترین تیمهای ملی این رده در 10 سال قبل از آن بود، در آستانه جام جهانی به کرهجنوبی باخت؛ آنهم در شرایطی که میتوانست با استفاده از فرصتهای از دست رفته، نتیجه بهتری را در آن بازی بگیرد.
هنوز 10 روز از آن باخت نگذشته بود که هیات رئیسه فدراسیون فوتبال با استعفای فریدون معینی رئیس و اکبر محمدی دبیر کمیته جوانان و سرمربی تیم جوانان موافقت کرد و این یعنی تغییرات کلی در این کمیته مهم فدراسیون فوتبال؛ کمیتهای که حداقل یک تیم آن یعنی تیم نوجوانان به جام جهانی 2013 امارات صعود کرده بود.
بعد از رفتن فریدون معینی و اکبر محمدی از کمیته جوانان که عملکرد قابل دفاعی در این کمیته داشتند اما به خاطر جو موجود تصمیم به استعفا گرفتند، در این مدت هم این کمیته 3 سرپرست بالای سر خود دیده است، ابتدا میرشاد ماجدی، سپس ناصر شفق و در نهایت رسول دانشجو... اما اوضاع این کمیته سروسامان نگرفت که هیچ، تیمهایش هم بدترین نتایج دوران مدیریت علی کفاشیان بر فدراسیون فوتبال را کسب کردند.
بعد از نگاهی به گذشته و توجه به اتفاقات و بیتفاوتیهای امروز، باز هم به این موضوع میرسیم که حتما عامل اصلی این ناکامیها مباحث فنی بوده نه مسائل مدیریتی، زیرا مسئولان فدراسیون همچنان اصرار به حفظ مدیران به زعم خود موفق، در کمیته فنی و توسعه و کمیته جوانان دارند.
در این شرایط 6 گزینه برای هدایت تیم نوجوانان و 6 گزینه برای هدایت تیم جوانان از سوی کمیته جوانان و کمیته فنی و توسعه انتخاب شدهاند و برنامههای خود را در این مدت برای هدایت این دو تیم ارائه کردند. سپس در اعضای کمیته فنی و توسعه با بررسی کارنامه این مربیان، نفر منتخب را برای تائید نهایی به هیات رئیسه فدراسیون معرفی میکنند تا در صورت تائید، حکم رسمیاش هدایت یکی از این دو تیم را دریافت کند.
البته امیدواریم اعضای هیات رئیسه فدراسیون فوتبال، این بخش تصمیمگیر در فدراسیون، پس از اقدامات قابلی قبولی که در هفتههای اخیر انجام داده، اگر گزینه انتخاب شده اصلح نباشد، آن را تائید نکند تا آینده فوتبال ایران به خطر نیفتد.
تیم فوتبال نوجوانان ایران
ابهام در منطق انتخاب گزینهها
پس از قبول استعفای مصطفی قنبرپور و با تکیه بر شاخصههایی از جمله دارا بودن مدرک مربیگری سطح A، داشتن حداقل 4 سال سابقه سرمربیگری در تیمهای پایه، حسن سابقه فنی، اخلاقی و مدیریتی و... نفراتی همچون وحید امیری، مرتضی امینی، محمدرضا پرکات، بیژن عزیزی، علی طهماسبیزاده و مجتبی توتونی به عنوان گزینههای هدایت تیم نوجوانان انتخاب شدهاند.
اگر بسیاری از این نفرات را نمیشناسید یا تا به امروز نامشان را نشنیدهاید، تعجب نکنید زیرا حتما به زعم مدیران موفق و تصمیم گیرندگان برای فوتبال پایه ایران، آنها گزینههای مناسبی برای نجات تیم نوجوانان و بازگشت این تیم به مسیر موفقیت هستند.
البته قوانین اخلاقی حکم میکرد که حداقل از مصطفی قنبرپور و یا حیدر شریفی هم برنامه خواسته میشد یا نامشان در بین این گزینههای قرار میگرفت و به آنها اجازه دفاع از برنامهها داده میشد. در نهایت هم فدراسیون بنا به دلیل ناکامی آنها در گذشته، نامشان را خط میزدند تا انتقادها نسبت به گزینههای هدایت این تیم کاهش یابد!
هرچند بررسی منطقی عملکرد تیم نوجوانان در مسابقات قهرمانی نوجوانان آسیا 2014 تایلند، این حقیقت را بیان میکند این تیم با بدشانسیهای فوتبالی مواجه شد و اگر اسیر ضربات مرگبار پنالتی نمیشد، شاید امروز قنبرپور به جای لقب ناکام، به عنوان یک مربی موفق درحال آمادهسازی تیمش برای حضور در جام جهانی نوجوانان بود.
در بین این اسامی، بیژن عزیزی که مسئول کمپ تیمهای ملی کانادا و مدرک مربیگری A پرولاینسس فیفا و یوفا بوده از نظر علمی و تجربی در سطح بالاتری از سایر گزینهها دارد، علی طهماسبیزاده هم به همراه تیم زیر 15 سال به عنوان تیم نایب قهرمان آسیا دست یافت و سابقه 25 ساله در تیمهای پایه دارد و امیری برای مدتی هدایت تیم زیر 13 سال را برعهده داشته است.
محمدرضا پرکاس هم پیشینه مربیگری در تیم صنعت نفت آبادان و مدیرفنی و مدیر آکادمی باشگاه الامارات را در کارنامه فنیاش دارد. مرتضی امینی نیز که سال پیش حتی نامش به عنوان سرمربی تیم جوانان ایران مطرح شد و به گفته خودش پیشنهاداتی از فدراسیون فوتبال نروژ هم دریافت کرده، در سال 2012 در بین اعضای کادرفنی تیم جوانان عراق بود، تیمی که به نایب قهرمانی آسیا رسید. مجتبی توتونی هم مدرس AFC است و بیشتر نقش مدرس و استعدادیاب را در این سالها داشته است.
با یک نگاهی گذرا به این اسامی و یک تحلیل منطقی میتوان اعلام کرد بیژن عزیزی گزینه مناسبی برای هدایت تیم نوجوانان است اما علی طهماسبیزاده با توجه به فعالیت چند سال در تیمهای پایه، همکاری با فدراسیون و شناختش از شرایط موجود، میتواند یکی از گزینههای اصلی سرمربیگری تیم نوجوانان باشد. هرچند ممکن است با تدبیر مدیران فعلی فدراسیون در بخش پایه، حکم سرمربیگری این تیم به نام فرد دیگری خورده شود. البته نباید فراموش کرد مسائل فنی در تیمهای پایه ایران درحالی موفقیت یک تیم را تضمین میکند که آن تیم از نظر سرپرستی و مدیریتی هم سطح بالایی داشته باشد.
در چنین شرایطی باید گفت برای اصلاح یک ناکامی و ساختار اشتباه، قاعدتا نیاز به استفاده از نفرات بهتر و کارآزمودهتر است، پس آیا میتوان امیدوار بود با تدابیر مدیران فعلی کمیته جوانان و فنی و توسعه جامعه فوتبال باید امیدوار باشند که نفر منتخب از بین این 6 کاندیدا، بتوانند فوتبال ایران در رده نوجوانان را به جایگاهی قبلیاش یعنی قرار گرفتن در بین 16 تیم برتر جهان برساند؟
پرورش گزینهای که فراموش شده
شکست تیم جوانان در میانمار بسیار تلخ و عجیب بود، تیمی که قطر، قهرمان همین رقابتها را بارها در یکسال اخیر شکسته داده بود، حتی از گروهش هم صعود نکرد تا در نهایت میانمار به جام جهانی صعود کند. علی دوستیمهر پس از آن مسابقات، خودش را مقصر باخت ایران برشمرد و از همه مردم عذرخواهی کرد.
این مربی پس از بازگشت به ایران، سکوت اختیار کرد و مسئولان فدراسیون هم لزومی نداستند با او که بزرگترین افتخارات فوتبال ایران در رده پایه را رقم زده است، نشستی کارشناسانه برای بررسی این شکست برگزار کنند تا حداقل از این تجربه تلخ برای جلوگیری از ناکامیهای بعدی بهرهمند شوند.
خوب قطعا مدیران فعلی این تجربه را دارند که نیازی به برگزاری این نشست نیست و در نهایت اکبر محمدی، خداداد عزیزی، محمد احمدزاده، حمید علیدوستی، امیرحسین پیروانی و رسول ظفریان را به عنوان گزینههای هدایت تیم جوانان مطرح کردند.
تیم جوانان هم شاید از نگاه جامعه کارشناسی و هواداری فوتبال ایران، در میانمار دچار مشکلات فنی شد اما مسائل مدیریتی و مواردی که نمیتوان آنها را مطرح کرد، بیشترین نقش را در از دست دادن تمرکز بازیکنان در زمین و ناکامی کلی تیم داشت، آنهم در تیمی که رعایت مسائل اخلاقی سرلوحه کارش بود اما ضعف مدیریتی اجازه نداد این موضوع به سرانجام برسد.
حال گزینههایی در بین کاندیداهای نهایی هدایت تیم جوانان قرار دارند که در توهین به شاگردانشان در زمان تمرین و مسابقه شهره هستند، نفراتی که شاید در بحث آموزشی موفقیتی بدست آورند اما در بخش پرورشی بازیکنان که یکی از مشکلات اصلی فوتبال ایران است، کارنامه خوبی را از خود برجای گذاشتهاند.
همچنین مربیان دیگری هم در این فهرست دیده میشوند که هرچند در گذشته هدایت تیمهای پایه را برعهده داشتهاند اما در سالهای اخیر هدایت هیچ تیم بزرگی به آنها سپرده نشد، آنهم به دلیل کارنامه ضعیف فنی در سطح باشگاهی. پس اینجا میتوان این سوال را مطرح کرد که قرار گرفتن نام آنها در این فهرست برای سیاه کردن برگه بوده یا واقعا مدیران فعلی فدراسیون اهل یک ریسک بزرگ هستند و میخواهند تیم جوانان را به دست این افراد دور از سطح اول فوتبال و ناکام بدهند.
قرار گرفتن نام اکبر محمدی هم در این فهرست برای برخی جای سوال داشت اما حداقل میتوان این نگاه منطقی را به انتخاب این مربی داشت که او موفقترین سرمربی تیم فوتبال جوانان ایران در 12 سال گذشته بوده است. البته اینکه میگویند انتخاب این مربی بازگشت به عقب خواهد بود، هم بحثی غیر کارشناسی است و بیشتر توسط کسانی مطرح میشود که منطق را فدای مباحث احساسی میکنند زیرا شناخت اکبر محمدی از شرایط فوتبال در رده جوانان و تجربیاتی که در گذشته بدست آورده، یک گام مثبت و رو به جلو برای هدایت دوباره این تیم محسوب خواهد شد.
تیم محمدی در مسابقات قهرمانی جوانان آسیا 2012 امارات، به عنوان سرگروه به مرحله دوم صعود کرد و از همان تیم نفراتی همچون علیرضا جهانبخش، سردار آزمون، شاهین ثاقبی، احمد عبداللهزاده و چند تن دیگر یا لژیونر شدهاند و یا به تیمهای ملی و امید ایران رسیدهاند. بازیکنانی که اکثر آنها در اردوهای استعدادیابی و توسط این مربی و همکارانش کشف شدند.
در چنین شرایطی اما پیش بینی انتخاب سرمربی تیم جوانان سختتر از تیم نوجوانان است، تیمی که در این سالها یکی از ناکامان فوتبال ایران بوده و همه منتظر پایان روزهای نزولی و بدون موفقیت این تیم هستند، آنهم با یک انتخاب اصولی و منطقی.
البته در روزهای اخیر از حمید علیدوستی به عنوان گزینه اصلی هدایت تیم نوجوانان و امیرحسین پیروانی به عنوان گزینه اصلی تیم جوانان نام برده شده که هر کدام آنها چند سالی است از عرصه مربیگری دوره بودهاند.
امروز اما امیدواریم در کنار انتخاب منطقی و اصولی مربیان تیمهای نوجوانان و جوانان ایران، روسای کمیته جوانان و کمیته فنی و توسعه هم انتخاب شود. همچنین در انتخاب سرپرست برای این تیمها نیز بیش از گذشته دقت شود تا عملکرد ضعیف بخش مدیریتی، تلاشهای کادرفنی را به راحتی از بین نبرد.
ضمن اینکه هیات رئیسه فدراسیون فوتبال هم که قرار است گزینههای نهایی را تائید کنند تا آنها بصورت رسمی هدایت تیمهای نوجوانان و جوانان را برعهده بگیرند، برای تائید کردن افراد دقت نظر بیشتری به خرج دهند تا در آینده و در صورت ناکامی این تیمها و عملکرد اشتباه کادرفنی آنها، جزو متهمان موفق نبودن این تیمها قرار نگیرند.
در این بین اما سرمربیان و برخی از اعضای کادرفنی این تیمها در تالاب این ناکامی غرق و برکنار شدهاند، بدون اینکه در نشستهای تخصصی و علمی پاسخگوی دلایل ناکامی تیم خود باشند و آنچه تجربه کردند برای موفقیت در آینده به کار برنده شود. حتما آنها مقصر اول و آخر این ناکامی بوده و آقایان دیگر هیچ نقشی در این اتفاق نداشتند.
کاری به آن نداریم که فوتبال ایران برای موفقیتهای سالهای اخیر علی دوستیمهر در رده نوجوانان و عملکرد تقریبا موفق مصطفی قنبرپور چقدر هزینه کرده و تا چه اندازه مسئولان فدراسیون و کمیته جوانان، اجرایی شدن تمام برنامههای این دو مربی را روی سر فوتبال ایران کوبیدند تا خودشان را از ردیف متهمان خارج کنند اما باز هم فوتبال پایه از همان سوراخی گزیده شد که سالها است گزیده میشود و مومنی نیست که از آن درس عبرت بگیرد!
اینکه منصور قنبرزاده سخنگوی هیات رئیسه فدراسیون میگوید اداره دو کمیته مهم فنی و توسعه و جوانان توسط سرپرست منطقی نیست زیرا سرپرست به خاطر اینکه دوران مدیریتش کوتاه است، پس برنامه مشخص و مدونی ندارد، یکی از چندین و چند عامل از ناکامیهای اخیر فوتبال پایه ایران در سال 93 است که امیدواریم تصمیم گیرندگان در خصوص این تیمها، به آنها نگاه عاقلانهتری داشته باشند.
یک مرور تاریخی
هنوز یادمان نرفته است، 21 آبانماه سال 91 تیم جوانان ایران که یکی از موفقترین تیمهای ملی این رده در 10 سال قبل از آن بود، در آستانه جام جهانی به کرهجنوبی باخت؛ آنهم در شرایطی که میتوانست با استفاده از فرصتهای از دست رفته، نتیجه بهتری را در آن بازی بگیرد.
هنوز 10 روز از آن باخت نگذشته بود که هیات رئیسه فدراسیون فوتبال با استعفای فریدون معینی رئیس و اکبر محمدی دبیر کمیته جوانان و سرمربی تیم جوانان موافقت کرد و این یعنی تغییرات کلی در این کمیته مهم فدراسیون فوتبال؛ کمیتهای که حداقل یک تیم آن یعنی تیم نوجوانان به جام جهانی 2013 امارات صعود کرده بود.
بعد از رفتن فریدون معینی و اکبر محمدی از کمیته جوانان که عملکرد قابل دفاعی در این کمیته داشتند اما به خاطر جو موجود تصمیم به استعفا گرفتند، در این مدت هم این کمیته 3 سرپرست بالای سر خود دیده است، ابتدا میرشاد ماجدی، سپس ناصر شفق و در نهایت رسول دانشجو... اما اوضاع این کمیته سروسامان نگرفت که هیچ، تیمهایش هم بدترین نتایج دوران مدیریت علی کفاشیان بر فدراسیون فوتبال را کسب کردند.
بعد از نگاهی به گذشته و توجه به اتفاقات و بیتفاوتیهای امروز، باز هم به این موضوع میرسیم که حتما عامل اصلی این ناکامیها مباحث فنی بوده نه مسائل مدیریتی، زیرا مسئولان فدراسیون همچنان اصرار به حفظ مدیران به زعم خود موفق، در کمیته فنی و توسعه و کمیته جوانان دارند.
در این شرایط 6 گزینه برای هدایت تیم نوجوانان و 6 گزینه برای هدایت تیم جوانان از سوی کمیته جوانان و کمیته فنی و توسعه انتخاب شدهاند و برنامههای خود را در این مدت برای هدایت این دو تیم ارائه کردند. سپس در اعضای کمیته فنی و توسعه با بررسی کارنامه این مربیان، نفر منتخب را برای تائید نهایی به هیات رئیسه فدراسیون معرفی میکنند تا در صورت تائید، حکم رسمیاش هدایت یکی از این دو تیم را دریافت کند.
البته امیدواریم اعضای هیات رئیسه فدراسیون فوتبال، این بخش تصمیمگیر در فدراسیون، پس از اقدامات قابلی قبولی که در هفتههای اخیر انجام داده، اگر گزینه انتخاب شده اصلح نباشد، آن را تائید نکند تا آینده فوتبال ایران به خطر نیفتد.
تیم فوتبال نوجوانان ایران
ابهام در منطق انتخاب گزینهها
پس از قبول استعفای مصطفی قنبرپور و با تکیه بر شاخصههایی از جمله دارا بودن مدرک مربیگری سطح A، داشتن حداقل 4 سال سابقه سرمربیگری در تیمهای پایه، حسن سابقه فنی، اخلاقی و مدیریتی و... نفراتی همچون وحید امیری، مرتضی امینی، محمدرضا پرکات، بیژن عزیزی، علی طهماسبیزاده و مجتبی توتونی به عنوان گزینههای هدایت تیم نوجوانان انتخاب شدهاند.
اگر بسیاری از این نفرات را نمیشناسید یا تا به امروز نامشان را نشنیدهاید، تعجب نکنید زیرا حتما به زعم مدیران موفق و تصمیم گیرندگان برای فوتبال پایه ایران، آنها گزینههای مناسبی برای نجات تیم نوجوانان و بازگشت این تیم به مسیر موفقیت هستند.
البته قوانین اخلاقی حکم میکرد که حداقل از مصطفی قنبرپور و یا حیدر شریفی هم برنامه خواسته میشد یا نامشان در بین این گزینههای قرار میگرفت و به آنها اجازه دفاع از برنامهها داده میشد. در نهایت هم فدراسیون بنا به دلیل ناکامی آنها در گذشته، نامشان را خط میزدند تا انتقادها نسبت به گزینههای هدایت این تیم کاهش یابد!
هرچند بررسی منطقی عملکرد تیم نوجوانان در مسابقات قهرمانی نوجوانان آسیا 2014 تایلند، این حقیقت را بیان میکند این تیم با بدشانسیهای فوتبالی مواجه شد و اگر اسیر ضربات مرگبار پنالتی نمیشد، شاید امروز قنبرپور به جای لقب ناکام، به عنوان یک مربی موفق درحال آمادهسازی تیمش برای حضور در جام جهانی نوجوانان بود.
در بین این اسامی، بیژن عزیزی که مسئول کمپ تیمهای ملی کانادا و مدرک مربیگری A پرولاینسس فیفا و یوفا بوده از نظر علمی و تجربی در سطح بالاتری از سایر گزینهها دارد، علی طهماسبیزاده هم به همراه تیم زیر 15 سال به عنوان تیم نایب قهرمان آسیا دست یافت و سابقه 25 ساله در تیمهای پایه دارد و امیری برای مدتی هدایت تیم زیر 13 سال را برعهده داشته است.
محمدرضا پرکاس هم پیشینه مربیگری در تیم صنعت نفت آبادان و مدیرفنی و مدیر آکادمی باشگاه الامارات را در کارنامه فنیاش دارد. مرتضی امینی نیز که سال پیش حتی نامش به عنوان سرمربی تیم جوانان ایران مطرح شد و به گفته خودش پیشنهاداتی از فدراسیون فوتبال نروژ هم دریافت کرده، در سال 2012 در بین اعضای کادرفنی تیم جوانان عراق بود، تیمی که به نایب قهرمانی آسیا رسید. مجتبی توتونی هم مدرس AFC است و بیشتر نقش مدرس و استعدادیاب را در این سالها داشته است.
با یک نگاهی گذرا به این اسامی و یک تحلیل منطقی میتوان اعلام کرد بیژن عزیزی گزینه مناسبی برای هدایت تیم نوجوانان است اما علی طهماسبیزاده با توجه به فعالیت چند سال در تیمهای پایه، همکاری با فدراسیون و شناختش از شرایط موجود، میتواند یکی از گزینههای اصلی سرمربیگری تیم نوجوانان باشد. هرچند ممکن است با تدبیر مدیران فعلی فدراسیون در بخش پایه، حکم سرمربیگری این تیم به نام فرد دیگری خورده شود. البته نباید فراموش کرد مسائل فنی در تیمهای پایه ایران درحالی موفقیت یک تیم را تضمین میکند که آن تیم از نظر سرپرستی و مدیریتی هم سطح بالایی داشته باشد.
در چنین شرایطی باید گفت برای اصلاح یک ناکامی و ساختار اشتباه، قاعدتا نیاز به استفاده از نفرات بهتر و کارآزمودهتر است، پس آیا میتوان امیدوار بود با تدابیر مدیران فعلی کمیته جوانان و فنی و توسعه جامعه فوتبال باید امیدوار باشند که نفر منتخب از بین این 6 کاندیدا، بتوانند فوتبال ایران در رده نوجوانان را به جایگاهی قبلیاش یعنی قرار گرفتن در بین 16 تیم برتر جهان برساند؟
پرورش گزینهای که فراموش شده
شکست تیم جوانان در میانمار بسیار تلخ و عجیب بود، تیمی که قطر، قهرمان همین رقابتها را بارها در یکسال اخیر شکسته داده بود، حتی از گروهش هم صعود نکرد تا در نهایت میانمار به جام جهانی صعود کند. علی دوستیمهر پس از آن مسابقات، خودش را مقصر باخت ایران برشمرد و از همه مردم عذرخواهی کرد.
این مربی پس از بازگشت به ایران، سکوت اختیار کرد و مسئولان فدراسیون هم لزومی نداستند با او که بزرگترین افتخارات فوتبال ایران در رده پایه را رقم زده است، نشستی کارشناسانه برای بررسی این شکست برگزار کنند تا حداقل از این تجربه تلخ برای جلوگیری از ناکامیهای بعدی بهرهمند شوند.
خوب قطعا مدیران فعلی این تجربه را دارند که نیازی به برگزاری این نشست نیست و در نهایت اکبر محمدی، خداداد عزیزی، محمد احمدزاده، حمید علیدوستی، امیرحسین پیروانی و رسول ظفریان را به عنوان گزینههای هدایت تیم جوانان مطرح کردند.
تیم جوانان هم شاید از نگاه جامعه کارشناسی و هواداری فوتبال ایران، در میانمار دچار مشکلات فنی شد اما مسائل مدیریتی و مواردی که نمیتوان آنها را مطرح کرد، بیشترین نقش را در از دست دادن تمرکز بازیکنان در زمین و ناکامی کلی تیم داشت، آنهم در تیمی که رعایت مسائل اخلاقی سرلوحه کارش بود اما ضعف مدیریتی اجازه نداد این موضوع به سرانجام برسد.
حال گزینههایی در بین کاندیداهای نهایی هدایت تیم جوانان قرار دارند که در توهین به شاگردانشان در زمان تمرین و مسابقه شهره هستند، نفراتی که شاید در بحث آموزشی موفقیتی بدست آورند اما در بخش پرورشی بازیکنان که یکی از مشکلات اصلی فوتبال ایران است، کارنامه خوبی را از خود برجای گذاشتهاند.
همچنین مربیان دیگری هم در این فهرست دیده میشوند که هرچند در گذشته هدایت تیمهای پایه را برعهده داشتهاند اما در سالهای اخیر هدایت هیچ تیم بزرگی به آنها سپرده نشد، آنهم به دلیل کارنامه ضعیف فنی در سطح باشگاهی. پس اینجا میتوان این سوال را مطرح کرد که قرار گرفتن نام آنها در این فهرست برای سیاه کردن برگه بوده یا واقعا مدیران فعلی فدراسیون اهل یک ریسک بزرگ هستند و میخواهند تیم جوانان را به دست این افراد دور از سطح اول فوتبال و ناکام بدهند.
قرار گرفتن نام اکبر محمدی هم در این فهرست برای برخی جای سوال داشت اما حداقل میتوان این نگاه منطقی را به انتخاب این مربی داشت که او موفقترین سرمربی تیم فوتبال جوانان ایران در 12 سال گذشته بوده است. البته اینکه میگویند انتخاب این مربی بازگشت به عقب خواهد بود، هم بحثی غیر کارشناسی است و بیشتر توسط کسانی مطرح میشود که منطق را فدای مباحث احساسی میکنند زیرا شناخت اکبر محمدی از شرایط فوتبال در رده جوانان و تجربیاتی که در گذشته بدست آورده، یک گام مثبت و رو به جلو برای هدایت دوباره این تیم محسوب خواهد شد.
تیم محمدی در مسابقات قهرمانی جوانان آسیا 2012 امارات، به عنوان سرگروه به مرحله دوم صعود کرد و از همان تیم نفراتی همچون علیرضا جهانبخش، سردار آزمون، شاهین ثاقبی، احمد عبداللهزاده و چند تن دیگر یا لژیونر شدهاند و یا به تیمهای ملی و امید ایران رسیدهاند. بازیکنانی که اکثر آنها در اردوهای استعدادیابی و توسط این مربی و همکارانش کشف شدند.
در چنین شرایطی اما پیش بینی انتخاب سرمربی تیم جوانان سختتر از تیم نوجوانان است، تیمی که در این سالها یکی از ناکامان فوتبال ایران بوده و همه منتظر پایان روزهای نزولی و بدون موفقیت این تیم هستند، آنهم با یک انتخاب اصولی و منطقی.
البته در روزهای اخیر از حمید علیدوستی به عنوان گزینه اصلی هدایت تیم نوجوانان و امیرحسین پیروانی به عنوان گزینه اصلی تیم جوانان نام برده شده که هر کدام آنها چند سالی است از عرصه مربیگری دوره بودهاند.
امروز اما امیدواریم در کنار انتخاب منطقی و اصولی مربیان تیمهای نوجوانان و جوانان ایران، روسای کمیته جوانان و کمیته فنی و توسعه هم انتخاب شود. همچنین در انتخاب سرپرست برای این تیمها نیز بیش از گذشته دقت شود تا عملکرد ضعیف بخش مدیریتی، تلاشهای کادرفنی را به راحتی از بین نبرد.
ضمن اینکه هیات رئیسه فدراسیون فوتبال هم که قرار است گزینههای نهایی را تائید کنند تا آنها بصورت رسمی هدایت تیمهای نوجوانان و جوانان را برعهده بگیرند، برای تائید کردن افراد دقت نظر بیشتری به خرج دهند تا در آینده و در صورت ناکامی این تیمها و عملکرد اشتباه کادرفنی آنها، جزو متهمان موفق نبودن این تیمها قرار نگیرند.